آیا همه برای کارآفرینی مناسب هستند؟ /باور غلط جدید خانوارها در کسب و کار و موفقیت
دکتر سعید مقیسه نائب رئیس اتاق بازرگانی ایران و امارات و دکتر علی عبدلی مدرس و مشاور کارآفرینی
در وبینار با این موضوع که آیا همه برای کار آفرینی مناسب هستند، بر این باورند که جامعه دچار پارادایمهای غلط در حوزه کسبوکار است و باید آن را در خانوادهها، آموزشوپرورش و دانشگاهها اصلاح کرد.
به گزارش اتاق بازرگانی ایران و امارات به نقل از اکونا پرس،آنها بر این باورند که الزاماً کارآفرینی بهترین انتخاب یک فرد نیست و بسته به شخصیت، دانش و مهارتش میتواند مسیرهای بهتری برای موفقیت را انتخاب کند. و بر این باورند که مانند دهه 60 که موفقیت را در تحصیل دانشگاه می دید اکنون موجی جدیدی از باورغلط در جامعه در حال شکل گیری است که بدون آموزش صحیح اسیب های زیادی به جامعه خواهد زد.
دکتر مقیسه در ابتدا گفت: کارآفرینی (به انگلیسی: Entrepreneurship) واژهای نسبتاً قدیمی است که ریشه فرانسوی دارد و برای اولین بار حدود سیصد سال پیش مطرح شد و کسانی مانند ریچارد کانتیلون و آدام اسمیت لغت کارآفرین را در قرنهای هفدهم و هجدهم میلادی بهکاربردهاند. ولی به مفهوم کنونی حدود 100 سال است که باب شده است.
وی افزود: اکنون سؤال جوانان و متقاضیان کار و دغدغه خانوادهها این است که کارمند بشوند یا کارآفرین؟
عبدلی در ادامه گفت: تعاریف مختلفی درباره کارآفرینی در سطح جامعه است. یکی از آنها تعریف دانشگاهی است که شومپیتر پدر علم کارآفرینی ارائه داده و بر اساس آن کارآفرین کسی است که یک ایده نو را تبدیل به کسبوکار میکنند (چه ایده متعلق به خودش باشد و یا دیگران) و یک عدهای را دور خودش جمع کند و کاری را انجام میدهد که بعداً میشود بیزنس من. اما نگاهی که خیلیها و مردم دارند این است که هر کسی که کسبوکاری راه میاندازد میگویند کارآفرین درحالیکه از نگاه دانشگاهی به این افراد بیزینس من میگویند. به همین ترتیب نیازهای آنها هم با هم متفاوت است.
این مدرس کارآفرینی گفت: در زمان حاضر ما یک ایستایی در بین جوانان میبینیم که یا انگیزه کار را ندارد و یا میخواهد اصطلاحاً بدون اینکه خاک حجره را بخورد یکشبه کارآفرین شود. درحالیکه خیلی از کارآفرینها از جایی شروع کردن که اصلاً کارآفرینی نبوده است درست مثل شاگرد حجره و یا کارمندی که بعد از فراگیری فوتوفن خود اقدام به کارآفرینی میکند.
در ادامه سعید مقیسه به تأثیر باورهای نادرست از کارآفرینی در جامعه گفت و افزود: خیلی از باورها میتواند در مسیر انتخاب کسبوکار و شغل مؤثر باشد و حتی آنها میتوانند به افراد این القا را بکنند که فرد کارآفرین باشد یا کارمند.
آیا باور خانوادهها که در دهه 60 شرط موفقیت را قبلاً در تحصیلات دانشگاهی و الان کارآفرینی میدانند، درست است؟ آیا این باورها مانند باور دهه 40 غلط نیست؟و چرا همه موفقیت را در یک محدوده دنبال میکنند؟
عبدلی در تأیید این اظهارات گفت: امروز رسانهها و فضای مجازی خیلی در جامعه القا میکنند که افراد خویشفرما بشوند. من مخالف این موضوع نیستم. اما نگرانم که همه آدمها واجد این شرایط هستند یا نه؟
وی تأکید کرد: ماتحت سیطره باورهای درونی خودمان و همهگیر جامعه تصمیم میگیریم. مثلاً در دهه 40 پارادایم در حوزه روابط زندگی مشترک این بود که با لباس سفید به خانه بخت میروند و با کفن به قبر و اگر قرار بود که از فضای سخت یک تصمیم اشتباه برای زندگی مشترک بیرون بیاییم تقریباً غیرممکن بود.
مشاور کارآفرینی توضیح داد: در دهه 60 نیز باوری در جامعه شکل گرفت که شرط موفقیت به دانشگاه رفتن است و هرکسی که درسش خوب بود به ترتیب به رشتههای ریاضی و تجربی میرفت و سیل عظیمی از فارغالتحصیلان بیکار شکل گرفتند. این باور از خانوادهها بیرون آمد. اما امروز باور خانوادهها به این سمت پیش میرود که موفقیت از مسیر کارآفرینی میگذرد ولو آنکه فرد یک هنرمند خوب باشد.
وی در ادامه دلیل چرایی موضوع را چنین توضیح داد: چون بیکار زیاد داریم و بعضی هم قدرت محتوا سازی دارند و لذا القا میکنند که خودت شروع کن و... آنها دو فرد موفق را میبینند و مرتب آنها را مرور میکنند.
عبدلی با تأکید بر اینکه من مخالف کارآفرینی نیستم، گفت: اما افراد با یک امیدی کارآفرینی میکنند و بعد باید اتفاقات مثبتی بیفتد اما به شکست منتهی میشود که برگشتن برای جوانان سخت میشود و به دنبال تقصیر، جامعه را محکوم میکنند.
او افزود: سؤال اصلی این است که آیا باور خانوادهها که در دهه 60 شرط موفقیت را قبلاً در تحصیلات دانشگاهی و الان کارآفرینی میدانند، درست است؟ آیا این باورها مانند باور دهه 40 غلط نیست؟و چرا همه موفقیت را در یک محدوده دنبال میکنند؟
مدرس کارآفرینی افزود: این باورهای غلط چه زمانی به مشکل میخورد؟ وقتیکه کارآفرین یک سری ظرفیتها، مهارتها را ندارد و درعینحال نه از محیط آموزشی و نه از محیط خانواده آنها را نیاموخته است.
نائب رئیس اتاق بازرگانی ایران و امارات نیز گفت: در واقع این باورها باید از خانواده یا همان آموزش و پروش شکل بگیرد و مثلاً آموزش کسبوکار در سنین پایین و در دروس تحصیلی گنجانده شود نه اینکه بعد از گذران دوران دانشگاه بدون آموزشهای کاربردی تازه به سراغ آموزشها و مهارتهای کسبوکار برود.
مهندس مقیسه: امروز ما با فارغالتحصیلانی مواجه هستیم که بعد از مدرک تازه به فکر کسبوکار میافتند و از آن زمان به فکر کار هستند و این جامعه و افراد را عقب میاندازد
مقیسه افزود: امروز ما با فارغالتحصیلانی مواجه هستیم که بعد از مدرک تازه به فکر کسبوکار میافتند و از آن زمان به فکر کار هستند و این جامعه و افراد را عقب میاندازد. بااینحال سؤال این است که آیا پارادایم شیفت از روی پشت میز نشینی کارمند شدن در خانوادهها به سمت کارآفرینی بهتر نیست؟ با این نگاه کارآفرین باید چه ویژگیهایی داشته باشد؟
عبدلی در ادامه این وبینار گفت: وقتی میگوییم پارادایم منجر به تصمیمات غلط جمعی میشود این است که مثلاً فرد ممکن است یک معمار خوب باشد اما یک مدیر خوب دفتر معماری نباشد و بعد از اینکه دفتر خود را ایجاد کرد، متوجه این شود که فقط تخصص معماری او کافی نبوده و نمیتواند بدون رابطه کار و پروژه بگیرد.
دکتر عبدلی افزود نکته بغرنج این قضیه اینجا است که آدمهایی که در حوزه کسبوکار میآیند و توانایی پذیرش مسئولیت بزرگ را ندارند و کارآفرینی نیز از آن شغلهایی است که بهشدت نقاط قوت و ضعف را نشان میدهد. یعنی ممکن است که ایده هم خوب باشد اما فرد به دلیل واجد نبودن ویژگیهای کارآفرینی پروژه را به شکست بکشاند.
وی افزود: کارآفرین باید سه ویژگی خاص خود را بررسی کند که به ترتیب، دانش، مهارت و شخصیت کارآفرین هستند.
این کارآفرین گفت: علاوه بر دانش و فنهای کارآفرینی اطلاعات و دانش درباره کسبوکاری که قصد داریم راهاندازی کنیم ضروری است.
این مدرس حوزه کارآفرینی گفت: دانش کارآفرینی فقط دانستن اینکه کارآفرینان صبح زود بلند میشوند، و یا سایر فنهای موفقیت نیست بلکه دانش کافی در حوزه فعالیتی که قرار است آغاز بکنیم نیز بسیار حائز اهمیت است.
وی ادامه داد: در مورد مهارت هم باید دید آیا کارآفرین توانمندی آن کار را دارد و منظور از توانمندی این است که در آن حوزه عادت به انجام کار داشته باشد. علاوه بر اینها مهارتهای حل مسئله، تفکر انتقادی، تصمیمگیری قاطع و بهموقع و.. نیز ضروری است.
عبدلی گفت: اما سومین موردی که کارآفرینان معمولاً باید به آن توجه بیشتری داشته باشند اما کمتر به آن توجه دارند این است که تیپ شخصیتی فرد اساساً به کارآفرین میخورد یا نه؟
مشکل اموزش در کارآفرینی
این مشاور حوزه کارآفرینی گفت: متوسط سن کارآفرینان در کشور ما بالای ۳۰ سال است. چرا؟ چون پیشاز این نیاموخته تا تصمیم بگیرد که چهکاری را انجام دهد!
وی در توضیح تیپ شخصیتی افراد گفت: امروزه آزمونهای تیپ شخصیتی خوبی وجود دارد که به افراد بهطور تقریبی حوزه علاقهمندی و محدوده موفقیت و نوع کارها را نشان میدهد. لذا باید تیپ شخصیت افراد کارآفرین تابآوری لازم را داشته باشد تا شرایط سخت را تحمل کند، مهارتها را به دست بیاورد و بهاصطلاح «پیرش دربیاید».
او افزود: علاوه بر موارد فوق همچنین باید محیطی برای کارآفرین فراهم باشد تا بتواند مهارتها، دانش و ویژگیهای برتری شخصیتی خود را در آن محیط به منصه ظهور برساند.
وی با ابراز تأسف از اینکه متأسفانه حل مسئله را نه در دوران مدرسه و نه در دوران دانشگاه و نه در محیط خانواده به ما میآموزند، گفت: تا وقتی باور من این باشد که مشکلات ما را احاطه کرده است وضع همین است.
دکتر عبدلی خاطر نشان کرد: درحالیکه بسیاری از مواردی که ما به آنها مشکل میگوییم، اساساً مشکل نبوده بلکه مسئله هستند و کارآفرین باید آنها را حل کند.
وی گفت: مگر ما چند نفر پیرو و رهبر برای کسبوکار میخواهیم؟
وی درباره نقش خانواده در شکست یک کسبوکار گفت: ما وقتی تست میگیریم فرد تواناییهای زیادی در حوزه هنری و یا روابط عمومی دارد درحالیکه اصرار در خانواده بر این است که وی کارآفرین شود.
همچنین فرد اگر در بستر خانواده آدم صبوری نباشد بهشدت در محیط خارج از خانه چه کارآفرین باشد یا نه به کسبوکارش ضرر وارد میکند.
اگر فرد «تحمل ابهام» را نداشته باشد ،در حال حاضر با توجه به شرایط حاکم بر اقتصاد بهشدت آسیب خواهد دید. متأسفانه هماکنون نمیتوان پیشبینی کرد که یک ماه دیگر چه اتفاقی میافتد و اگر ما بهغیراز دانش این مهارتها را نداشته باشیم قطعاً کسبوکاری که راهاندازی خواهیم کرد به شکست میانجامد
عبدلی گفت: ما برای ظرفیت کارآفرینی بسیار کم گذاشتیم چه در محیط مدرسه و چه در محیط دانشگاهها
این مدرس کارآفرینی درباره اهمیت شخصیت افراد در شکست کسبوکار، گفت: بخش شخصیت بسیار مهم است بهعنوانمثال اگر فرد «تحمل ابهام» را نداشته باشد ،در حال حاضر با توجه به شرایط حاکم بر اقتصاد بهشدت آسیب خواهد دید. متأسفانه هماکنون نمیتوان پیشبینی کرد که یک ماه دیگر چه اتفاقی میافتد و اگر ما بهغیراز دانش این مهارتها را نداشته باشیم قطعاً کسبوکاری که راهاندازی خواهیم کرد به شکست میانجامد.
او در توضیح محیط پیرامونی کارآفرین گفت: ما اکنون با یک محیط پرتلاطم مواجه هستیم درحالیکه کارآفرین باید بر عوامل محیطی که ما آنها را به سه دسته تقسیم میکنیم، احاطه و تسلط داشته باشد و محیط مناسبی را داشته باشد که نخستین محیط «محیط ذهنی» و سپس محیط محلهای و بینالمللی است.
عبدلی افزود: بهعنوانمثال وقتی فرد قرار است یک سوپرمارکت بزند، باید بداند که در شعاع مشتریانی که برای خود برآورد کرده است چند سوپرمارکت دیگر وجود دارد و آیا اساساً راهاندازی مغازه در یک محله در زمان حاضر منطقی است یا نه؟ همین کسبوکاری که قصد راهاندازی آن را دارد با توجه به شرایط ایران در محیط منطقهای و جهانی دارای مزیت نسبی هست؟
موفقیت معادل خوب پول دراوردن نیست
مدرس کارآفرینی با بیان اینکه بسیاری براین باورند که موفقیت یعنی خوب پول درآوردن، که این باور غلط است، خاطرنشان کرد: جوانها باید بدانند که خودآگاهی در حوزه کارآفرینی بسیار مهم است و نمیتوان بهصرف درآمد خوب، کسبوکاری که به آن علاقه ندارید و یا تخصصی در آن ندارید را راهاندازی کنند و به اعتقاد من اگر تکتک جوانان خود را بشناسند هم خود و هم کشور موفق خواهد شد زیرا با خودآگاهی مسیر موفقیت را درست انتخاب خواهند کرد.
وی بابیان اینکه متأسفانه جامعه در حال القاء این است که همهچیز بهسرعت در حال تغییر است و ما عقب هستیم گفت: برای موفقیت باید تلاش کرد، دانش و مهارت را کسب کرد و نمیتوان یکشبه کارآفرین شد. لذا از خانوادهها میخواهم که به بچهها روش درست فکر کردن را بیاموزند بچههایشان را با دیگران مقایسه نکنند که کار درستی نیست.