/گفتوگوی تفصیلی ایسنا با رییس اتاق ایران و امارات/ اماراتیهای کارشکن سرپل تجار?

تصور اینکه رییس اتاق مشترک ایران با یک کشور هیچ گاه به آن کشور سفر نکرده و رابطه تجاری با آن ندارد سخت است اما ظاهرا واقعیتی است که در چند اتاق مشترک وجود دارد!
هرچند اتاق بازرگانی محل تجمع تاجرانی سرشناس است ولی اینطور به نظر میرسد که علاوه بر این محلی برای کسب “شهرت” ، “قدرت” و حتی حضور در فعالیتهای اجتماعی هم باشد. میتوان مصداق آن را حضور چند تن از افراد خاص به عنوان رییس چند اتاق مشترک با سایر کشورها دانست که حتی گفته میشود نه تنها با آن کشورها فعالیت تجاری ندارند بلکه تا کنون یک بار هم به آن کشورها نرفتهاند!
موضوع شهرت و قدرت تا جایی پیش رفته است که به برخی از بازرگانان حاضر در اتاق بازرگانی لقب “سلطان” را در حوزه کاری خود دادهاند.
به گزارش خبرنگار خبرگزای دانشجویان ایران(ایسنا)، چند روز پیش به بهانه انتشار اخباری مبنی بر اخراج ایرانیان مقیم کشور امارات به سراغ مسعود دانشمند، رییس اتاق مشترک ایران و امارات رفتیم که در بین سخنان خود تاکید کرد که “در این که برخی از افراد خاص ریاست چند اتاق مشترک را به طور همزمان دارند شکی نیست.”
دانشمند در لابهلای حرفهای خود در واکنش به این سوال که تا کنون اتاق مشترک ایران و امارات برای کاهش کارشکنیهای دولت امارات علیه ایران چه کردهاست تاکید میکند که “اتاقهای بازرگانی مشترک مهمترین کار خود را تسهیل روابط تجاری میدانند” و اعلام میکند که “ما نمیتوانیم علایق و سلایق خود را در روابط تجاری دخالت دهیم.”
متن گفتوگوی ایسنا با رییس اتاق مشترک ایران و امارات به شرح زیر است:
***هر چند براساس آمار گمرک، امارات متحده عربی جزو شرکای نخست تجاری ایران است ولی همیشه علیه ایران کارشکنیهایی کرده است. نظیر آن نیز اقدام اخیر امارات در اخراج ایرانیها از این کشور است. در اتاق مشترک ایران وامارات آیا اقدامی در راستای اعتراض به این کارشکنیها انجام شده است؟
وظیفه اتاقهای بازرگانی تسهیل در روابط تجاری است بنابراین ما نمیتوانیم علایق و سلایق خود را در روابط تجاری دخالت دهیم. البته تا جایی که توانستهایم سعی کردیم در قالب روابط تجاری تعریفی هم از روابط غیر تجاری داشته باشیم. به طور مثال پنج سال قبل که در فرودگاههای دبی زنان ایرانی را بازرسی بدنی می کردند به وزارت خارجه رفتیم و حرف خود را به آنها زدیم. اما اینکه فکر کنیم که همیشه میتوانیم دراین مسائل دخالت کنیم خیر همیشه همین طور نیست و وظیفه ما هم این نیست.
***آیا میشود از حرفی که شما میزنید این را برداشت کرد که منافع اقتصادی اتاق مشترک مانع از دخالت آن در امور فرهنگی و اجتماعی میشود؟
ما هم در مقاطعی سعی کردهایم وارد این مباحث شویم ولی همان طور که گفتم کار اصلی ما در اتاق مشترک ایران و امارات در درجه اول داشتن روابط تجاری است.
***آیا ایران هیچ ابزاری برای اعمال فشار و مقابله با کارشکنیهای امارات ندارد و تجار ما وابسته به روابط تجاری با امارات هستند؟
کاهش روابط تجاری ما با امارات یک طرف قضیه است. بعد چه کنیم؟! این نیست که فکر کنیم همه ماجرا را بلد هستیم ولی آنها بلد نیستند. اماراتیها شرایط ما را در زمان محدودیتها و تحریمها و همچنین امکانات ما را می دانند. روابط ما با امارات یک نیاز متقابل است. روابط ما با امارات بالای 20 میلیارد دلار در سال بود الان تا حدودی کم شده است ولی با وجود اینکه روابط ما با امارات تا 15 میلیارد دلار کاهش یافته ولی این کشور در بحث واردات هنوز شریک تجاری اول ماست. این بدین معنی نیست که امارات تولیدکننده کالا برای ما باشد بلکه یک شریک تجارت مجدد است. در شرایطی که بانکهای داخلی تحریم هستند و روابط بازرگانی خوبی با اتحادیه اروپا نداریم ما عمده تجارت خود را از کانال امارات انجام میدهیم و همین موضوع این کشور را برای ما مهم کرده است.
***چرا از کشورهای دیگر به عنوان سرپل تجارت استفاده نمی کنیم؟ چرا از امکان استفاده از ظرفیت سایر بنادر کشورهای همسایه بهره نمیبریم؟
مثلا از کدام کشورها؟
***بحرین، قطر، پاکستان، عمان و سایر کشورهای حاشیه خلیج فارس.
بحرین به تجار ایرانی امکانات نمی دهد تا بتوانند به راحتی در آنجا کار کنند. این موضوع هم نشات گرفته از باورهای سیاسی این کشور است و به راحتی امتیاز تردد و تجارت و غیره را نمیدهد. در مورد قطر هم اولا PORT قطر نمیتواند به نیازهای ما جواب دهد و دوما روابط بازرگانی قطر با سایر کشور متناسب با نیازهای ما نیست. به طور کل قطر برای Re-export تعریف نشده است. فضای بازرگانی و بانکی دبی برای این کار تعریف شده است.
***ظرفیت بنادر دبی و همین فضای بازرگانی و بانکی را واضحتر توضیح میدهید؟
دبی یک بندر جیل علی دارد که اگر با دقت به موضوع نگاه کنیم بندر شهید رجایی ما تنها سه میلیون کانتینر در سال پیک انجام میدهد ولی جبل علی بالای 9 میلیون کانتینر را پیک می کند. حتی اگر تحریمها نباشند باید زیرساختها را به نحوی فراهم کنیم که بتوانیم به جای سه میلیون کانتینر 9 و 10 میلیون کانتینر را بپذیریم. البته 9 و 10 میلیون کانتینر در بازار جهان عدد کوچکی است. ما بنادری در جهان داریم که در سال 35 و 45 و 70 میلیون کانتینر را میپذیرند ولی ما هنوز برای همین سه میلیون کانتینر هم زیرساختها را فراهم نکردهایم.
***کشتیهای کانتینری ترجیح نمیدهند به بنادر ایران بیایند؟
کشتیهای کانتینری به جای این که به بندرعباس بیایند به دبی میروند و این موضوع ما را ناچار به اتکا به دبی میکند.
***برای گسترش ظرفیت بنادر ایران اقدامی کردهاید؟
خیر. توسعه ندادیم. البته درست است که تا دو سال قبل ظرفیت بنادر ما 1.5 میلیون کانتینر بوده و در حال حاضر دو برابر شده است اما در کنار این موضوع نیاز به جادههای قوی، توزیع سریع کالاهای کانتینر شده و غیره داریم. ما امکان 50 میلیون کانتینر را در هیچ کجای دنیا نداریم. زیرساختها باید مهیا شود. برای گذر از فصل مهیا شدن زیرساختها باید یا از عوامل جایگزین استفاده کنیم یا تجارت خود را متوقف کنیم. حال که امکان توقف تجارت با دنیا نیست باید از ظرفیت مکانهایی مثل بندر جبل علی تا زمان تقویت زیرساختهای خود استفاده کنیم.
***شش سال قبل که ظرفیت بندر شهید رجایی کمتر از یک میلیون کانتینر بود میزان کانتینری که وارد کشور شده بود بیش از سه میلیون کانتینر بود. در آن زمان هم از ظرفیت دیگران استفاده می کردیم. سوال من این است که شرایط آن زمان با اکنون چه فرقی کرده است؟
ما همواره در کنار این که ظرفیت بنادر خود را توسعه می دهیم از ظرفیتهای دیگر هم استفاده می کنیم.
***از بین کشورهای حاشیه خلیج فارس تنها گزینه مناسب برای برقراری روابط تجاری و حمل کالا امارات است؟
بله. البته عمانیها به تازگی پیشنهاد خوبی دادهاند، عمان الان بندر سلاله، مسقط و چند بندر کوچک دارند و آمادهاند به ما امکانات بدهند.
***پس چرا به دنبال ایجاد فرصتهای سرمایهگذاری جدید در عمان نیستید؟
آنها باید زیرساختهای خود را فراهم کنند. هنوز زیرساختهای آنها به حد مطلوب و در حد امارات نرسیده است.
***پاکستان چطور؟
اگر ما کالاهای خود را به بندر کراچی ببریم حمل آن به بنادر ایران دشوارتر میشود. خود پاکستان هم با جمعیت 170 میلیونی تنها یک بندر کراچی دارد. در این محدوده اولین شانس ما دبی است. در دبی حدود 800 هزار ایرانی مقیم هستند و 85 هزار شرکت ایرانی ثبت شده است. دبی با ایران هم زمانی و هم زبانی دارد.
***مدتی تجار ایرانی به دنبال جایگزینی کشور مالزی به جای دبی در فعالیتهای تجاری خود و Re-export بودند. این اتفاق رخ نداد؟
ما با مالزی هم زمانی نداریم. این کشور با ما چهار تا پنج ساعت اختلاف زمانی دارد. در تجارت هم زمانی خیلی مهم است. در دبی چون تجار ایرانی زیاد هستند فعالیتهای تجاری با زبان فارسی انجام می شود. در دبی پلیس immigration هم حتی زبان فارسی بلد است. این هم زبانی به توسعه روابط تجاری با دبی کمک کرده ولی با مالزی دبی هم زبانی و هم زمانی را نداشتیم.
***روند فعالیتهای بانکی تجار ما در دبی چگونه است؟ شنیده شده محدودیتهایی برای تجار ایران از سوی سیستم بانکی دبی اعمال شده است؟
پارسال ما 15 میلیارد دلار با دبی تبادل تجاری داشتیم. این نشان می دهد که سیستم بانکی آن در حدی بوده است که امکان این میزان تبادل تجاری را فراهم کرده است. بله گفته میشود که محدودیتهایی برای شرکتهای ایرانی فراهم شده ولی دلیل آن بسیار واقعی است. بانک های دبی و بانکهای آمریکایی با هم هماهنگ بوده و مشارکت دارند. بدیهی است که بانکهای آمریکایی بانکهای دبی را در راستای تحریمهای ایران تحت فشار قرار دهند. البته بانکهای دبی می توانند این فشارها را تحمل کنند واز کنار آن عبور کنند ولی به هر حال همین است و ما به دوستان اماراتی همیشه گفتهایم فارغ از این که چند ناو خارجی در خلیج فارس تردد کنند یا نکنند ما همیشه در دو سوی خلیج فارس همسایه هستیم. بنابراین باید رفتاری داشته باشیم که پس از رفع این شرایط احساس نکنیم که در روز سخت با همسایه خود بدرفتاری کردهایم.
*** واکنش آنها در مقابل این اظهارات چه بود؟
آنها حرف ما را میفهمند. اصولا ظرفیتی که که در بنادر دبی است اگر قرار نباشد از سوی ایران استفاده شود پس چه باید بکنند؟
***آیا می توان گفت امارات به روابط تجاری با ایران راغب است و از وضعیت تحریم ها به نفع خود حداکثر استفاده از ایران را می کند؟ البته با وجود همه کارشکنیها!
نه. بخش عظیمی از ظرفیتی که دبی فراهم کرده است از سوی ایران مورد استفاده قرار میگیرد. دبی اگر خدمات خود را به ایران نفروشد پس چه کند؟ آیا دبی می تواند این ظرفیت را به عمان فروشد؟ خیر الان که عمانیها خود بندر دارند این کار امکان پذیر نیست. بحرین، عربستان، پاکستان و غیره همه همه به اندازه ظرفیت خود بندر دارند. تنها مشتری دبی در حال حاضر ایران است.
***در این که کشورهای دیگر از شرایط تحریم ایران سوء استفاده می کنند که شکی نیست؟!
درست است ولی آیا ما انتخابهایی داریم که بگوییم ما با این کشور کار نمیکنیم و دوست داریم مثلا با کشور دیگری کار کنیم؟ ما هم مصالح خود را نگاه میکنیم. اگر نخواهم از شرایط دبی استفاده کنیم پس چه جایگزینی داریم؟ گلایهای که ما از دولت داریم این است که دولت میدانست قرار است تحریمهای اول جولای رخ دهد چرا چاره نیندیشید؟ دولت می توانست با اتخاذ راهکار جایگزین دیگری به جای دبی اتخاذ کند ولی این کار را نکرد.
***پس دبی یک بازار انحصاری را برای ایران ایجاد کرده است؟!
همه تجارت ما به غیر از آنچه که با چین و هند به طور مستقیم انجام میدهیم منتهی به دبی شده است و دبی هم تحت فشار سخت آمریکاییهاست. دبی هم برای تخلیه این فشار به دنبال راههای قانونی است. کاری که آمریکاییها به تازگی انجام دادهاند جستوجوی شرکتهای غیر فعال است که با آن برخورد کنند.
***به جریان اخیر اخراج ایرانیها از امارات اشاره میکنید؟ به هر حال اگر هم این اقدام ناشی از فشارهای آمریکا باشد ولی امارات می تواند چنین اقداماتی را انجام ندهد.
بله می تواند این کار را متوقف کند ولی کاری که می کند این است که اجازه اقامت افرادی را که از طریق شرکتهای غیر فعال در دبی هستند را متوقف می کند. در حال حاضر از جانب آمریکا و مصوبات شورای هماهنگی خلیج فارس به امارات فشار علیه ایران وارد می شود.
***ارتباط اتاق مشترک ایران و امارات با شورای بازرگانی ایرانیان مقیم دبی چگونه است؟
ما روابط خوبی با IBC داریم ولی IBC خود را سازمانی ثبت شده در دبی می داند و خیلی تابع نظرات اتاق بازرگانی دبی است. اتاق ایران و امارات در ابتدای تشکیل به شدت دنبال برقراری ارتباط نزدیک با این شورا بود. حتی مجوز گرفتیم که اعضای این شورا عضو ناظر هیات مدیره اتاق ایران وامارات باشند ولی آنها قبول نکردند و به ما اعلام کردند که به اتاق بازرگانی دبی نظر شما را اعلام کردهایم ولی آنها قبول نکردند و به ما اجازه ندادند با شما همراه باشیم.
***یعنی بیشتر خود را متعلق به دبی می دانند تا ایران؟
بله همین طور است ولی به هر حال روابط خوبی با آنهاداریم. هر دو طرف اگر اطلاعاتی از هم بخواهند را در اختیار هم قرار می دهند و روابطی در این حد با هم داریم. آنها نگران این هستند که کاری کنند که دولت دبی برای آنها محدودیتهایی اعمال کند که البته به آنها حق می دهیم.
***این شائبه وجود دارد که برخی از روسای اتاقهای مشترک انحصار همه چیز را به دست خود گرفتهاند و همین انحصارطلبی عاملی برای عدم رونق تجارت شده است. بدین معنی که افرادی ذی نفوذ در بازار انحصار طلبی کردهاند و به همین دلیل امکان ورود تجار جدید در بازار را از بین بردهاند و همین انحصارطلبی باعث شده تجارت ایران در یک سطح مشخص باقی بماند. شما به عنوان یکی از روسای اتاقهای مشترک چه نظری درباره این شائبه دارید؟
در در حرفه خود من که کشتیرانی است هیچ انحصاری وجود ندارد ولی به طور کلی من اعتقاد ندارم که حضور در اتاقهای مشترک عامل ایجاد و انحصار در بازار شده است. اصولا کسانی که به اتاق بازرگانی می آیند باید بنگاهدار اقتصادی باشند و در کار خود نیز فرد موفقی باشند. این که حضور بازرگان در اتاق بازرگانی باعث استفاده از اتاق برای منافع آنها باشد و به تبع آن انحصار به وجود میآورند با این موافق نیستم.
***شما انحصار را هم رد می کنید؟
خیلی از افرادی که در اتاق هستند مثل آقای عسگراولادی که معنقد است سلطان زیره و خشکبار است ولی انحصار بازار ارتباطی به اتاق ندارد. من انحصار را قبول دارم. علاوه بر این در هر رشتهای که در بازار جلو می روی دو تا سه نفر هستند که سر رشته کار و آن صنف را به دست دارند.
***حرف شما درست ولی بیشتر افرادی که هر کدام انحصار یک بازار را به دست دارند اکثرا در اتاق هستند!
کسی که تاجر است عضو اتاق است. به عنوان مثال من در اتاق ایران و امارات هستم ولی هیچ رابطه تجاری با دبی ندارم. مثل رییس اتاق ایران و ایتالیا که اصلا تجارت نمی کند و فقط استاد دانشگاه است.
***پس چهطور رییس اتاق مشترک شده است؟
این سوال را باید از خودش پرسید.
***خود شما هم که می گویید فعالیت تجاری با امارات ندارید. پس چه طور رییس این اتاق مشترک شدهاید؟
تجارت من کشتیرانی است و انحصاری ندارم و با اماراتیها هم کار میکنیم. امارات فضای Reexport است. من نمی دانم ردیس اتاق ایران و سوئد اصلا به سوئد رفته است یا نه! ولی مطمئن هستم هیچ تجارتی با این کشور ندارد. در اتاق ایران و چین آقای عسگراولادی که خوب با این کشور فعالیت تجاری گسترده دارد ولی در اتاق ایران و روسیه و ایران و استرالیا نمی دانم با این دو کشور کار و کاسبی داریم یا نه. اما این که یک تعداد اتاقها را یک سری افراد خاص به دست دارند و این شائبه را به وجود میآورند که در این اتاقها تجارت دارند وجود دارد اما انحصار تجاری با آن کشورها را نمی دانم. مثلا آقای میرمحمد صادقی در اتاق ایران و کانادا، ایران و افغانستان، خیلی از کشورهای عربی مثل بحرین و قطر و غیره هم هستند ولی این که با این کشورها کار می کنند یا خیر را نمی دانم. اتاقهای غیرمشترک انحصار را کم کردهاند. آقای خاموشی همیشه در اتاق ایران و انگلیس بوده ولی تا جایی که من میدانم روابط تجاری با این کشور ندارد. در اتاق ایران و امارات بسیاری از اعضا هستند که در اتاق بازرگانی نیستند ولی رابطه بسیار خوب و فعالی با امارات دارند.
در نهایت این را میتوانم بگویم که ریاست در اتاق بازرگانی مشترک ابزار ایجاد انحصار برای روسای آن نیست. هرچند انحصار در بازار برخی کالاها را قبول دارم و معتقدم برخی افراد خاص ریاست چند اتاق مشترک را به عهده دارند.
گفتوگو از خبرنگار ایسنا،ندا کمرئی
تا کنون برای این پست دیدگاهی ثبت نشده است.