مسعود دانشمند عضو اتاق بازرگانی: سنت قجري صادرات نفت توسط دولت را بشكنيد/سازمان حم?

تحریم را به دولت تحمیل کردند نه به ملت، پس یکی از راهکارها این بود که دولت خودش راکنار بکشد و کار تجارت و بازرگانی را در کل به بخش خصوصی واگذار کند که به نظرمن این یکی از تصمیمات استراتژیکی بود که باید دولت انتخاب میکرد. چه اشکالی داشت که قبل از اینکه تحریمها فشار بیاورد بسیاری از صنایع را ازجمله محصولات پتروشیمی به بخش خصوصی واگذار میکردیم
سنت قجري صادرات نفت توسط دولت را بشكنيد/سازمان حمایت کار قانونی خودش را انجام نمیدهد، فقط سازمان جریمه بگیر است
اقتصادايران آنلاين-فاطمه سیروس:اقتصاد ایران همواره تحت تاثیر تصمیمات غير تخصصي با فراز ونشیبهایی مواجه بوده وهست از قبیل تکانه هایی که در سال گذشته داشتیم و همچنین بحران اقتصادی که تحت تاثیر تحریمهای غرب بر اقتصاد کشور حاکم شد. عضو ارشد اتاق بازرگانی ایران با بیان اینکه تصمیمات سیاسی بر اقتصاد کشور اثر مستقیم دارد معتقد است که باید دولت اقتصاد را به خصوص در بخش واردات و صادرات به بخش خصوصی واگذار کرده و خود نظارت کامل را بر عهده گیرد. «مسعود دانشمند» تحریمها را عامل بخشي از تکانه های اقتصادی ۹۱ میداند اما عملکرد دولت به خصوص عدم حمایت از تولید داخل و ازطرفی به کار نگرفتن توانایی بخش خصوصی را هم از عوامل داخلی تاثیرگذار بر نوسانات اقتصادی مطرح میکند. گفت وگو با این کارشناس اقتصادی را بخوانید.
جناب دانشمند! از نظر شما چه عواملی باعث شد که اقتصاد ایران در سال ۹۱ دچار تکانه های شدیدی بخصوص در بازار ارزی شود؟
به اعتقاد من آنچه به صورت مدون از سال ۶۸ تا به حال درکشور بهوقوع پیوسته اين است كه همواره تاثیر تصمیمات سیاسی بر فضای اقتصادی بسیار محسوس ومستقیم بوده است که گاهی این تصمیمات کم بوده یا خیلی حاد نبوده وگاهی مثل سال گذشته تصمیمات خیلی حاد بوده است که آثارش را هم به گونهای دیدیم که رتبه فضای کسب وکار ما در ۱۰ سال گذشته حداقل بوده و یک چیزی نزدیک به ۲۰ رتبه، نزول داشتهایم.
منظورتان رتبه فضای کسب وکاردربین تمام کشورهاست؟
ببینید! رتبه فضای کسب وکار یکی از شاخصهای اثرگذاری است که از طریق آن ما درمییابیم که فضای اقتصادمان که شامل: تجارت، تولید و خدمات میشود، در چه وضعیتی قرار دارد؟ شاخصهای عمده که تعاریف بین المللی دارد وتمام کشورها را با این شاخصها میسنجند از جمله: ما یک کسب وکار را چگونه میتوانیم شروع کنیم؟ چه قدر باید ضوابط اداری طی کنیم برای دسترسی به یک فعالیت اقتصادی؟ چه طور میتوانیم داراییهایمان را ثبت کنیم؟ …و در این شاخصها، ما در بین ۱۸۵ کشورجهان، در رتبه ۱۴۸ هستیم که نشان میدهد فضای کسب وکار مناسبی نداریم. وقتی چنین مشکلاتی وجود دارد در نتیجه سرمایهگذاری اتفاق نمیافتد ودر نتیجه توسعه اقتصادی هم شکل نمیگیرد. حال در بین این شاخصهای بین المللی یک شاخصی با عنوان شاخص تاثیر تصمیمات سیاسی بر فضای اقتصادی کشور وجود دارد که این برای ما بسیار اثرگذار است به طوریکه تصمیمات سیاسی در سال گذشته باعث شد چنین مشکلاتی داشته باشیم. ناگفته نماند این مشکلات را ما همواره از سال ۶۸ داشتهایم.
به چه صورت؟
ببینید ما قرار بود طبق برنامه چهارم وپنجم توسعه سالی ۸ تا ۸. ۵ درصد رشد اقتصادی داشته باشيم اما در این سالها هیچکدام از این درصدها را نداشتهایم. آمارهای بانک مرکزی نشان میدهد که همواره در حد نیمدرصد، یک درصد، یک ونیم درصد و … بوده است. این نشان میدهد که یا برنامهای که نوشتیم خیلی رویایی بوده که تحقق نیافته یعنی بدون توجه به واقعیتهای فضای اقتصادی موجود بوده، یا برنامه براساس واقعیتهاست اما قابلیت اجرایی آن را نداریم وآدمهایی که قرار است اجرا کنند یا ابزارش را ندارند یا توانش را ندارند. در نتیجه برنامههای ما برنامههایی به شمار ميروند که فقط در کتاب است.
اعلامی که از طرف رئیس جمهور در پایان سال گذشته مبنی بر رشد ۵درصدی اقتصاد شد هم با واکنشهایی روبه روشد. نظرتان چیست؟
من نمیدانم آقای رئیس جمهور آمار را ازکجا آوردند و منبع آماریشان کجاست؟ آنچه من میگویم آمار بانک مرکزی و همچنین به نقل از آقای مصباحی مقدم که اعلام کردند رشد اقتصادی ما در حد صفربوده است. بنابراین ما معضل داریم اگر فضای کسب وکارمان که منتهی به سرمایهگذاری و تولید رقابتی شود نداشته باشیم با بحرانی بزرگتر با عنوان بحران عدم اشتغال روبه رو هستیم.
در آینده؟
نه خیر، از همین الان شروع شده است طبق آمارما حدود ۵ میلیون دانشجو دردانشگاه داریم که به تدریج فارغ التحصیل و وارد بازارکار میشوند اگر فکر کنیم که سالی یک میلیون نفر وارد بازارکار میشوند برای هر شغل پایدار ما احتیاج به یک فارغ التحصیل دانشگاهی و دونفر زیرتحصیلات دانشگاهی داریم بنابراین با وجود ۵ میلیون دانشگاهی، باید ۱۰ میلیون هم ازبیرون بیاوریم یعنی برای این ۱۵ میلیون در این ۵ سال باید سالی ۳ میلیون شغل پایدار باید ایجاد کنیم، گذشته از آنهایی که الان بیکارند.از طرفی برای ایجاد یک شغل پایدار (البته قبل از افزایش قیمت ارز) که در سال گذشته داشتیم حدود ۱۰۰ میلیون تومان سرمایه احتیاج داشتیم پس باید چه مقدار سرمایهگذاری داشته باشیم تا بتوان این مقدار شغل را ایجاد کرد؟ که رقمی سرسام آوری خواهد به دست آمد وآیا ما از درآمد نفت میتوانیم این سرمایه را به دست آوریم؟ طبیعی است نه، پس درنتیجه ما نیازمند این هستیم که سرمایه خارجی را بیاوریم که همراه سرمایه داخلی بتوانیم ایجاد اشتغال کنیم. سرمایه خارجی را به دو منظور نیاز داریم: یکي منظور خود سرمایه است و ديگري هم آوردن تکنولوژی وبازارمصرف است که سرمایه خارجی با خود به همراه خواهد داشت.
فضای محدود کسب وکار ورتبه نزولی ایران که گفتید ازچه زمانی محدودتر شد؟
به دلیل اینکه درست پایش نشده است، نمیشود آمار ارائه داد اما میتوان گفت که در ۸ سال گذشته ما ۲۰ نمره از دست دادیم. با نگاهی به برنامه چشم انداز ۱۴۰۴، که قرار است ما شاگرد اول منطقه باشیم فضای کسب وکارمان در آیتمهای دهگانه اش از هیچکدام از کشورهای منطقه که کشورهای مقایسهای در این سند هستند بهتر نیست و از همه پایین تر هستیم.
به چه دلیل؟
قبل از تحریمها اقتصادمان بر این پایه تعریف شده بود که نفت رابفروشیم هر وقت نتوانستیم نفت بفروشیم یا قیمت نفت جهانی کاهش پیدا کرد وبا کمبود ارز مواجه شدیم، به صادرات نگاه کردیم نه به صورت عمقی، فقط مقطعی، که این عامل مهمی در نزول اقتصادمان است.
بی توجهی به صادرات؟
بله، زیرا به دنبال صادرات، تولید ميآید. در نتیجه با این نگاه مقطعی به صادرات همیشه بعد از اینکه درآمدمان خوب شد دیگر صادرات را رها کردیم البته ناگفته نماند که دراین چند سال اخیر نگاه به صادرات توسعه یافت که عمدتا محصولات پروشیمی ومیعانات گازی است همچنین در محصولاتی چون شیرینی و شکلات توسعه صادراتی داشتیم اما در فرش و خشکبار کاهش و دلیل دیگر آن، اين است كه قیمت تمام شده تولیدمان بالاست و تولید رقابتی نداریم.
به چه دلیل؟
ميتوانيم هر کدام از صنایع را آنالیز کنیم، مثلا خودرو؛ چرا ما نمیتوانیم خودرو را با یک کیفیت خوب با قیمت قابل رقابت، تولید کنیم؟ به دلیل اینکه قیمت تمام شده بالاست و به دلیل اینکه بهره وری مشکل دارد. یک بازار بالقوه هم کنارتولید داریم که هر طور بخواهیم میتوانیم با قیمتش بازی کنیم.سازمان حمایت هم کار قانونی خودش را انجام نمیدهد، فقط سازمان جریمه بگیر است. اگر دولت به این سمت برود که از تولید داخل حمایت کند و سازمانهای غیر دولتی ومردمی هم تشکیل شوند که حمایت از مصرف کننده شکل بگیرد، میتوانیم به سمت توسعه حرکت کنیم.
حال اگر بخواهید به غیر از تصمیمات سیاسی عوامل دیگری را که موجب وارد آمدن شوکهایی به اقتصادمان بخصوص در سال گذشته شد بیان کنید چه مواردی را اهم میدانید؟
ببینید یکسری عوامل علتی هستند، یکسری عوامل معلولی. مهمترین مسئله در سال گذشته، شوک ارزی وافزایش قیمت دلار بود که عدم امکان پوشش اعتبارتطبیق نظام بانکی را میتوان از علل معلولی نامید اما علت اصلی یعنی عوامل علتی، بحث تحریمها که عدم کارایی نظام بانکی به علت به وجود آمدن تحریمها بود. تحریمهایی که هر روزبر آن اضافه میشد واصلا قابل برنامه ریزی نبود.
به چه صورت؟
زیرا اگر مثلا میدانستیم از قبل، که فلان کالا درتحریم است دراین صورت فرصت برای برنامه ریزی وتصمیم داشتیم اما این فرصت برای ما وجود نداشت، هر روز یک اتفاق رخ میداد، یک روز اتحادیه اروپا یک تحریم، آمریکا یک تحریم، سازمان ملل یک تحریم و… تمام این عوامل هر کدام آثارخاص خودش را داشت وبنابراین ما را از شرایط قابل برنامهریزی خارج کردند که در نتیجه این عوامل علتی است. ما بهرغم اینکه درحسابهای خارجی بانک مرکزی، پول داشتیم اما امکان جابه جایی آنها را از ما گرفتند در نتیجه نتوانستیم پول بدهیم وا زطریق بانک مرکزی جابه جایی پولی داشته باشیم در نتیجه صنایع ما دچار مشکل شد مواداولیه به آنها نرسید تولید دچارمشکل شد کیفیت کالاهای تولیدی دچار مشکل شد و دولت مجبور شد و برای رفع نیازهای مردم رو به واردات از چین وهند وامثالهم بیاورد که درنتیجه یک آش شله قلمکاری شد که سال گذشته شاهدش بودیم.
این مثالتان یادآوربخشنامههای هرروزه بانک مرکزی یا جریان جمشید بسم الله یا جدلهای خودروسازان و نابسامانی آن بازارمیتواند باشد؟
کاملا، زیرا آن عوامل وتحریمها باعث بروزهمین مشکلاتی شد که شما نام بردید وحتی میتوان گفت که عوامل داخل شاید در این برهه تاثیراتش بسیار شدیدتر بود وناشی از عوامل خارجی. مثلا متاسفانه یک واردکننده قطعه با به وجود آمدن چنین شرایطی شروع به سوء استفاده میکرد وبا گرانفروشی وبه اصطلاح گرفتن ماهی از آب گل آلود باعث آسیبهای بدتر به مردم واقتصاد کشورمیشد که بسیارو به وضوح شاهدش بودیم. درمجموع سال گذشته ما ازشرایط متعادل واستیبل شده خارج شدیم.
عوامل داخلی به غیر از سوءاستفاده گران دیگر شامل چه مواردی میشوند؟
مثلا سوء مدیریتها، بببینید تحریم را به دولت تحمیل کردند نه به ملت، پس یکی از راهکارها این بود که دولت خودش راکنار بکشد و کار تجارت و بازرگانی را در کل به بخش خصوصی واگذار کند که به نظرمن این یکی از تصمیمات استراتژیکی بود که باید دولت انتخاب میکرد. چه اشکالی داشت که قبل از اینکه تحریمها فشار بیاورد بسیاری از صنایع را ازجمله محصولات پتروشیمی به بخش خصوصی واگذار میکردیم که کار صادرات را انجام دهد ودرعوض کالاهای مورد نیاز وارد کند؟
چه نتیجهای دربرداشت؟
با این اقدام به راحتی میتوانستیم با تحریمها برخورد کنیم مثلا اگر جلوی واردکردن کالایی را که بخش خصوصی صادر میکرد میگرفتند قابل شکایت از مراجع بین المللی بود، به این صورت که بخش خصوصی اعلام میکرد که من دارم کالاهایی که درلیست تحریمهای سازمان ملل نیست را صادر و وارد میکنم، چرا مانع کار من میشوید که این نوعی تدبیر بود که متاسفانه سوء مدیریت باعث عملی نشدن چنین پیشنهادهایی شد.
از نظر شما دلیل اینکه به این مورد یا مواردی از این قبیل اعتنایی نمیشود چیست؟
احساس من این است که عدم اعتماد دولت به بخش خصوصی عامل اصلی است زیرا دولت نگران از این بابت است که اگر چیزی را به بخش خصوصی واگذار کند این بخش نتواند از عهده آن برآید وباعث به وجود آمدن خلأ بزرگی در اقتصاد شود.
بخش خصوصی تا به حال چه توانایی بارزی داشته است؟ چرا باید دولت نگران باشد؟
مثال دیکته نانوشته است، هم میتواند صفر باشد هم بیست. آیا دولت چیزی را واگذار کرد که بخش خصوصی نتواند از عهده مديريت آن بربيايد؟
آیا موردی بوده است که دولت واگذار کند و بخش خصوصی توانمند عمل کرده باشد؟
بله هر جایی را واگذار کرده بخش خصوصی بسیار توانمند بوده است البته این را در نظر داشته باشید که منظورم بخش خصوصی واقعی است نهاینکه بخشهای دولتی که خودشان آمدهاند وچیزی راه انداختهاند.
یک زمان آقای میرکاظمی وزیر نفت بودند من حرفم این بود که نفت را به بخش خصوصی دهید، چطور منابع معدنی را به بخش خصوصی میدهید که صادر کند وبهره مالکانهاش را دولت میگیرد پس نفت را هم به این بخش واگذار کنید. اشکالش کجاست؟ آیا اینکه به صورت سنتی از زمان قجر بحث بر این بوده است که نفت را باید دولت صادر کند تا به کی باید ادامه داشته باشد؟ خب این سنت رابشکنید.
چه پاسخی داشتند؟
ببینید درمجموعه منطق دولت جای نمیگیرد که یکسری کارها را بخش خصوصی انجام دهد در حالیکه شما میبینید خیلی از کشورهای دنیا نفتشان را بخش خصوصی صادر میکند.
یعنی دولت شرطی شده است؟
یا میتوان گفت که قالب خود را نمیتوانند رها کنند، شما میبینید که سالهای سال انحصارگندم دست دولت بود و همواره دولت گندم را وارد میکرد در این چند سالی که به بخش خصوصی واگذار شده هیچ مشکلی در بخش نان نداشتیم حتی یک زمانی آسیابها هم دست دولت بود حتی زمانی برنج وروغن وشکر… هم درانحصار دولت بود، حالا وارد میشود، توزیع هم میشود ومشکلی هم نداریم.
به نظرتان کلیدیترین بخشها کدام هستند که اگر به بخش خصوصی واگذار شوند تاثیر مستقیمی بر اقتصاد خواهند داشت؟
ببینيد الان شرایط سختی است بخش زيادي از خرید وفروش نفت وگاز و… در تحریم است اگرقبل ازتحریم بود بخش خصوصی میتوانست کار کند اما با این وجود باز هم حوزههایی را داریم که درتحریم نیستند و بخش خصوصی میتواند وارد کار شود و دولت تنها ناظر باشد زیرا به نظر من تحریمها ادامه پیدا میکند و از طرفی کشورهای دوست هم مگر مثلا چین، چه سهمی دراقتصاد کشور ما دارد؟ آیا سهم ما آنقدرهست که بیاید ازتبادل با کشورهای قدرتمند بگذرد و تنها با ما مبادله کند؟ و تمام خرید وفروش ما محدود به چند کشور خاص شده است وحال اینکه این چند کشور که تمام نیازهای ما را برطرف نمیکنند. مثلا در زمینه دارویی با کشورهایی مثل هند یا چین آنچنان رابطه قوی نداریم وبیشتر با کشورهای اروپایی وکانادا وآمریکا در ارتباط هستیم یا در زمینه تکنولوژی ماشین آلات کارخانهای با آلمان در ارتباط هستیم که درحال حاضر قطعاتی که از چین وارد میشود مورد رضایت صنعتگران نیست.
راهکار مناسب در این شرایط چیست؟
ببینید تحریمها دلیل سیاسی دارد وبازتابش براقتصاد اثر گذاشته است پس بنابراین سیاسیون باید تصمیم بگیرند.
دولت جدید برای مقابله با تحریمها باید چه راهکاری داشته باشد؟
باید ازتوان و مدد بخش خصوصی استفاده کند یعنی تجاری که میخواهند در حوزه اکو کار کنند مثلا ازطریق اتاق بازرگانی ساماندهی شوند و از طریق کشورهای اکو شروع به برقراری ارتباط کنند ودر راس هم، بانک مرکزی باید حمایتهای لازم را انجام دهد البته با تدبیر بیاییم سیاستمان را به گونهای تدوین بکنیم که باعث تزریق آرامش به بازار شود.
منبع : اقتصادایران آنلاین
تا کنون برای این پست دیدگاهی ثبت نشده است.